جمعه، 19 فروردین 1401 - 18:15

گفتگوی اختصاصی با نیما صادقی سازنده سازهای زهی :

همه چیز به درون آدم و روحیاتش مرتبط است

تار مدیون درختان توت است که تبر می خورند و به هنر پیکر تراش صنعتگر صیقل می بینند وکاسه خوش الحان می شوند .

آیین باور-شهناز، محمدرضا لطفی وفرهنگ شریف به لطف اساتید هنرمند و چیره دست صنعتگر، مرکبی هموار یافتند که زبان دل و زخمه پنجه آنان را می شناخت و راه بیانش را می دانست.

تار مدیون درختان توت است که تبر می خورند و به هنر پیکر تراش صنعتگر صیقل می بینند وکاسه خوش الحان می شوند .

تار مدیون قربانی پیش رس بره های کوچکی است که می توانستند شاد و بی خبر از روز فدیه، در بوته زارها، روزمرگی را بچرند و مدیون قوچ زیبارویی، که شاخ و نشان برازندگی و ابزار حفظ قلمروش را تقدیم سازنده می کند. و ساق بلند و صبور شترهای بیابانگرد که تشنگی و گرسنگی را به دوش می کشند در انتظار برکه ای . این ساز خواب عجیب سرنوشت محتوم تبدیل طبیعت فانی به نوای ماندگار را تعبیر می کند.

نیما صادقی هنرمند جوان و سازنده سازهای زهی است و مانند هر هنرمند دیگری فلسفه خودش را دارد. فرز پدری شاعر به نام عباس صادقی معروف به (پدرام) . متولد 1362 است و ساختن ساز را نزد سیاوش نوروزی و سپس غلامرضا بهرامی آموخته است. خودش در این باره می گوید: معتقدم هنر عطیه الهی است . هنرمند در واقع چیزی از خودش ندارد.  قدر مسلم باید در سرشت آدم باشد. استاد یحیی شغل آبا اجدادی اش را ادامه داد من هم فرزند پدری هستم که چکیده هنر بود

شعری هم از استاد پدرام در بدو ورود برروی دیوار خودنمایی می کرد

کیست نیما، سایه ای از رنج من                            سود من،سرمایه ی من گنج من

پدرام

تار ،سه تار، تنبور، دوتار خراسانی می سازد.کارگاه کوچک اما منظمی دارد. از حرف های معمولی شروع کردیم مثل اینکه ساخت یک ساز چه قدر زمان می برد، بعد کم کم حرفهایمان جدی تر شد .

نیما گفت: معمولا ساختن ساز در دو مرحله انجام می شود . البته اگر متریال آن آماده باشد. یک مرحله قبل خشک شدن چوب است که همزمان الگوی آن درکارگاه تهیه می شود و برای اینکه چهارگل دربیاید، زمان می برد. به ویژه که دسترسی به چوبی که قطر خوبی داشته باشد آسان نیست. اینروزها چوب خوب که دست ما برای برش باز باشد، بسیار کم شده است. گاهی تا نیم ساعت الگو را می چرخانیم تا باختگی و گره نداشته باشد. گاه تا 1 ماه و نیم برای تهیه و انتخاب چوب زمانصرف می کنیم. اما برای بخش دسته سازندگان همواره باید چوب آماده داشته باشند و هرچه کهنه تر، بهتر. بعد از الگو تیشه کاری می کنیم  و داخل آن با مقار خارج می شود .

  • چه تفاوتی در ظاهرکارهای ماشینی و دستی وجود دارد؟
  • کاسه هایی که با دستگاه تراش می خورد زائده ای در انتهای سازدارند و رد دستگاه در آنها مشخص است . از زمانی که چوب خشک می شود و تراش می خورد تا زمانی که پوست و پرده بگیرد، تقریبا یکماه زمان می برد.
  • مواد مصرفی در ساخت یک تار چه چیزهایی است؟

پوست تار، پوست بره تودلی است از جنین گوسفند، غیر از چوب توت هم که برای کاسه استفاده می شود، چوب گردو برای دسته ها و گوشی ها به کار می رود، استخوان قلم پای شتر که رنگ سفید زیبا و مقاومی دارد. چوب فوفل هندی برای شمشه وسط دسته تار ، شاخ قوچ ترجیحا شکار،(با تلخندی :...اگر نیفتند دنبالمون.)

  • از قطع درخت و قتل بره تو دلی وشکستن  ساق شتر در ساخت تار استفاده می شود، نگران همین یک شکارین؟(شوخی)

      طبیعت به نظر شما نابود میشه ؟ وقتی که حضرت مولانا میگه : "از کجا می آید این آواز دوست" این نابودی است ؟

- خب مولانا جای دیگه میگه رقص است زبان ذره زیرا ، جز رقص دگر زبان ندارد...یعنی همه چیز حیات داه این رو چی می گین؟

- مع الوصف..این چیزی است که ما تبدیل به احسنت می کنیم.

- یعنی مرده بدم زنده شدم اینجا معنی پیدا می کنه؟

- احسنت سوال قشنگی پرسیدین ببینید دقیقا..متریالی که ما استفاده می کنیم. قهرا ازچرخه طبیعت حذف میشه.. اما محال ممکنه در فصل تابستون بهترین درخت را به من معرفی کنند دست بزنم. چوب در چوب بری است ، لطمه رو کس دیگری زده بهش .

  • یک جور دیگه بهش نگاه کنیم..کسی که زخمه به تار می زنه حداقل از نگاه من آدم ویژه ایه و ساز باید صدای خوب بده و ماجزئی از کائناتیم و شما هم نگاهتون مولاناییه . ما همه به هم و چرخه کائنات متصلیم . اگر برای هریک از اجزای اون ساز، یک جوری به چرخه آسیب زده باشیم ، صدای خوبی نخواهد داد درسته؟
  • درود اینها همه انرژی است و تغییر انرژی از شکلی به شکل دیگر .عرض کردم فلسفه هنر نیت پاکه .که اولین گام برای هرکاریه. ما ایرانی ها دارای یک عقبه بسیار غنی،قابل دفاع و تمییز هستیم. اگر رعایت بشه همه چیز درست میشه ،که الان متاسفانه دچار بی داد و مادی گرایی شده که در هنر اصلا نمی گنجه به هیچ عنوان....

یعنی اگر هنرمند برای درآمدش وارد این کار بشه درآمد که نداره، سالها بایدزحمت بکشه. تازه وقتی به درآمد برسه دیگه خودش از نفس افتاده. چون چوب توت حاوی سیاه نوره و بسیار مخرب. اگر شما از راه ریه و نفس کنترلش بکنید از راه پوست جذب بدن میشه. عملا باید یک لباس شیمیایی کامل با دستکش و ماسک مخصوص بپوشین این کار را انجام بدین.

  • .....ذکات قطع درخته دیگر اشکالی نداره(شوخی)
  • ... عرض کردم که دیگه اون متوجه ما نیست و فقط و فقط چوب توت مناسب تارسازی است. به خاطر بافتی که داره، خاصیت آگوستیکی و چوب پنبه ای، خوش نقشه بودنش و به خاطر سیانورش آفت نمی زنه و در کلنی موریانه ها هم بمونه کاسه آسیب نمی بینه.
  • چه قدرحال خوب؛ چه قدر تکنیک خوب در صدای ساز تاثیر داره؟
  • ما در ساز، یک بحث زیبایی داریم یک بحث صدایی .که در عمل سازنده باید هردو را در حد کمال داشته باشه، سازهایی داریم که سنباده خوبی نخورده، یا تقارن خوبی نداره، کمی شلخته کار شده ولی یکسری فاکتورهای اصلی رو داره که هنرمند سازنده اش با کشف و شهود به اون آگاهی رسیده ، حسش کرده رعایت کرده .....
  • خب مثلاالان ساز جلیل شهناز خوب بوده ، یا خودش نوازنده خوبی بوده؟
  • جفتشون ...مگه میشه سوار کار حرفه ای مرکب خوبی نداشته باشه ؟ جفتشون مدیون همدیگه هستند.می دونید به غلط جا افتاده برای شروع آموزش یک ساز، ساز مشقی بگیر،لازم نیست که ساز درجه یک بگیری، این کاملا غلط است. تازه کار باید ساز حرفه ای داشته باشه مخصوصا سازهای ایرانی برای اینکه کوکش اذیت نکنه ،خوش دست باشه ، گوشش رو خراب نکنه ، فواصل رو درست بخونه، اینکه شما می فرمایید حس و حال و تکنیک، درنوازندگی هم این بحث را داریم. تکنیک باید در خدمت حس و حال باشه یعنی حس و حال می چربد.
  • پس می تونیم بگیم بیشتر آموخته ها و تجارب اکتسابیه که منجر به ساخت ساز خوب میشه تا تاکنیک؟
  • بله که اونهم منجربه تکنیک میشه . میگن یک سازی خوش صنعته . فنی و باالگوی خوب ساخته شده همه اینها به هم متکی هستند و لازم است. اگر تقارن نداشته باشه پس ممکنه داخل کاسه هم دقت لازم راانجام نداده باشه این صوت می خواهد بیاد در اون فضا به چرخه سمتی نازک تر یا ضخیم تر قطعا تاثیر می گذاره .

برای هریک از فاکتورهای ساخت یک دهم بخواهید رعایت نکنید در جای جای ساز به هم بپیوندد قسمت زیادی رو تشکیل می ده که نتیجه رو خراب می کنه .

  • چه قدر یک چوب می تونه بد قلق باشه ؟ شده که چوبی دلش نخواهد ساز بشه ؟
  • دست خودش نیست... اون موقع که کم تجربه بودم چرا... الان با زبان چوب آشنا شدم. اصلا خاصیت کاردست اینه که محاله دوتا کاردست عین هم دربیاد. در عین حال بافت چوب و صدا ...هر چوبی شخصیت وتراکم خودش رو داره با من صحبت می کند. معروف است که میکلانژ وقتی سنگ رو نگاه می کرد تا تهش رو می خوند که چی باید بشه و قراره ازش چی بسازه؟
  • سوال منم همینه آیا چوبی داشتین که نخواد ساز بشه؟
  • ....(سکوت)....خیر ...
  • همشون خواستند و شما هم ....
  • بله ....
  • معروف ترین تار دست ساز ایران کدام است ؟
  • تار یحیی که خودم یکیش را دست استاد لطفی دیدم .
  • صنعت ساختِ ساز الان در چه جایگاهی قرار داره؟در طول دهه ها محور رشدش به کدوم سمت بوده ؟
  • به مرور بهتر شده وضعیت و مکانیزم ها بهترشده .هنر ارتقا پیدا می کنه . و شاگردها با دراختیار گرفتن ظرایف رشد می کنند.تا نمره 18 همه خوب می روند. دو نمره رو اگر استاد فوتش رو دراختیار گذاشت شاگرد رشد میکنه.. من خودم رو ثابت کردم. خاک خوردم. استادم رو باورکردم. رمز و راز استادم را گرفتم. اگرچه مطلق وجود نداره استاد در هشتاد سالگی به این راز رسیده من در چهل می رسم و اون را بسط می دهم. موضوع اینه که گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
  • استاد جلیل شهناز هم ظاهرا گوش محرمی ندیدند که پیغام سروش را انتقال بدهند، نظر شما در این مورد چیه ؟
    - اگر بخواهیم بگوییم استاد شهناز شاگردی داشتند بله ، استاد رامین.... که از دوستان پدرم بود. آثار استاد شهناز چیزهایی است که از ایشون به جای مونده؛ قطعاتشون. شاید کسی نبوده که بتونه بیاموزه. یا در آن حد نبوده
  • استاد شجریان همایون را پرورش داد و تازمانی که استاد نشده بود کسی صدای همایون را نشنید.اما بالاخره یک یادگار از خود برجای گذاشت.
  • همایون ثمره اون درخته از همه جزئیات با خبره و اصلا ذوق قریحه متفاوته .سبکی که استاد شهناز می نواخت بداهه نوازی،چه چیزی را می شود آموزش داد؟ علم عشق در دفتر نگنجد... قابل انتقال نیست . یک بخشی از توانایی ها اکتسابی و فرموله؛ مضراب و زاویه دست و زخمه زدن .... اما بخش دیگه ای وجود دارد ....
  • شعوری که سوار ساز میشه ...
  • احسنت ...اگر کسی بخواهد بداهه نوازی را از استاد شهناز بیاموزه مث اون بنوازه باید گفت توکه جلیل شهناز نیستی بداهه اسمش روشه، چیزی نیست که قابل انتقال باشه . اون شخص علاقمند زیرک باشه میره کار بداهه رو قشنگ گوش می ده ، ملکه ذهنش بشه و از خروجی ذهن خودش عبور بده . زنده یاد پدرم می گفت کسی می خواهد شعر بگه باید دوهزاربیت حفظ باشه .کسی بخواهد به چیزی دست پیدا کند مانعی وجود ندارد، اما باید محرمش پیدا بشه . کسی بخواهد از من ساختن تار یاد بگیره من یاد نمی دهم .کسی از راه برسد بخواهد فوت کار من را یاد بگیرد به این راحتی در اختیارش نمی گذارم. رنجی که در تمام طول سالهای زندگی بردم و آسیب های جسمی که دیدم در چند جمله تحویل دیگری بدهم؟ شاید سن و سالم که رفت بالا ونتونستم کار کنم اصول را کتاب می کنم در اختیار نسل جوان قرار بدم یا ......ولی نه در حال حاضر .
  • چه قدر از پدرتون تاثیرگرفتین؟
  • از محضر پدرم خیلی کسب فیض کردم. چراغ راه من بودن. ایشون نادره زمان بودن. پدرم کسی بود که غزل را از حالت عاشقانه به شخصیت اجتماعی مزین کرد و از پیشگامان غزل نو بود. ژن هنری ایشون بود که باعث شد من در بحث نوازندگی و ساختن ساز،جهش زیادی داشته باشم، برای خودم عجیب بودکه در سن کم به تجاربی برسم که در سالهای بسیار بعد باید می رسیدم . می دونید زوری نیست تا یک جایی آموزش است، ولی از یک جایی به بعد حال و هوایی دارد که نظر خاص پروردگار به بنده اش است .

 

 با هجمه مدیا و ساز غربی و تغییر ذائقه مردم، آیا ساز ایرانی، به ویژه سازهایی که شما تولید می کنید جایگاه خودش را ازحفظ کرده؟

  • بله هنوز جایگاه خوبی داره ..اما به هرحال هر چیز با ارزشی راحت بدست نمیاد. سازهای ایرانی و هنرهای ایرانی با ارزشند، گنج همیشه دردسترس عموم نیست. ساز ایرانی ذوق و معرفت و عشق می خواد. شناخت و قریحه فطری می خواد. اینکه کم تردسترس بوده چون گوهره نباید دست هرکسی بیفته . بعد انقلاب صنعتی و بعد انقلاب و ورود مدیای جدید، سازهای ما مهجور شد و با ناعدالتی با آنها برخورد شد. نگذاشتند که دیده شود. درد همه اهل هنر این است . استاد شجریان در یکی از مصاحبه هایشان حرف بسیار قشنگی زدن که شما در تلویزیون یک قاچاقچی رو می آورید با همه ادواتش نشون می دید. پنجه بوکس و قداره و چاقو و تریاک و ....این مخرب تر است یا تصویر یک ساز؟ درسته که استاد شجریان در آواز مطرح هستند ولی نحوه زندگی و شخصیت هنری ایشون سرلوحه هنرمندان داخل و خارج کشور است.
  • آیا ساز خودتون رو از کسی می خرید؟ از خریداران می خواهید که اگرروزی ساز رو نخواستند به خودتون به فروشند؟ به عنوان یک تولید یا صنایع دستی بهش نگاه می کنید؟
  • بله حتمن . چون ساز من یا خیلی کسان دیگر که برای کارشون ارزش قائلند بازاری نیست . حتا مشکلی پیش بیاید رایگان تعمیر می کنم . من سازم رو روی چشمم می گذارم . اگر کسی هم تار نیما رو از یک مغازه دار بخواهد یک ماه مهلت می گیره به من سفارش می ده.
  • سازتون یا اساسا تار و سه تار رو به چی تشبیه می کنید؟ نماد بیرونیش چیه؟
  • ........یک عابد..یک عبادت کننده یک ققنوس.
  • براتون مهمه که در یک میهمانی بره یا در فیلارمونیک ازش استفاده بشه؟
  • به هرحال مهمه بغل کی باشه که حقش رو بگیره. کسی که نوازش می کنه ساز رو برام مهمه. که هرجا باشه حق مطلب را ادا می کند و تار سازی کامل است که به لحاظ اکتاوبندی و جنس صدا در دنیا بی نظیر است. استاد کیوان ساکت خیلی از قطعات فرنگی رو دارند با تار اجرا می کنند.

 

  • کلام آخر ؟

واژه هنر از هو به معنای پروردگار و نره به معنای انسان است، انسان پاک هنرمند می شود. اساتید همیشه اول اخلاق را می آموزند بعد هنر را. در کتاب زنده یاد خالقی آمده است استاد عبدالحسین خان شهنازی که یکی از نوادگان تار نواز علی اکبر خان فراهانی و تا دوهه پیش زنده بودن ، یک سوره ازقرآن را با تار اجرا می کنند و تاردربغل قالب تهی می کند. هنر ما ریشه در باور و فرهنگ های ما داره . کسی نمی تونه ادا دربیاره.

من ورزش پهلوانی را با مرشد نبی الله ذبیحی شروع کردم که قیمت نداشت این مرد. سفت و سخت و قاطع بود و مردان میدان را غربال می کرد. به من می گفت نیما تو این کار نمون نمی تونی بدویی . کسی که زود باهات رفیق میشه زودم رهات می کنه، خود گود خارج می کنه. چرا چون یک قداستی داره .

هنر و موسیقی هم همینطور است . وقتی استاد فرهنگ شریف با اون لحن تار می نوازند، یکی از بزرگ ترین خصوصیات کارشون اینه که تاقبل ایشون تار نوازها با ویلون نمی تونستندکارکنند. ویلون سازی کششی و ملایم است و ساز تار پرتحرک همه هم پرپیمون می زدند و اصلا جور درنمی آمد. آن زمان شیرین نوازها چه کسانی بود لطف الله خان مجد، عبدالحسین خان شهنازی، استاد شریف میاد از تک مضراب ها استفاده می کند وخیلی خلوت  و دلنشین تر کار می کرد.

 این جوری نبود که یک دفعه استاد فرهنگ شریف بوجود بیاد. انقلابی بوجود آورد در نوازندگی که من شخصا در طول کار مدام از شنیدن تار فرهنگ شریف لذت می برم، گویی روح آدم را ماساژ می ده. همه چیز به درون آدم و روحیاتش مرتبط است. 

 

«از وادي بي‌نام نشان آمده‌ام               از نو به تماشاي جهان آمده‌ام

 تا باز كنم دفتري از هجرت خويش          خاموشي خود را به زبان آمده‌ام».

عباس صادقی(پدرام)

 

کدخبر: 730

عکاس: فریبا کلاهی

خبرنگار: فریبا کلاهی

نویسنده: فریبا کلاهی

منبع: پایگاه خبری آئین باور