یکشنبه، 28 فروردین 1401 - 10:22

گفتگوی اختصاصی پایگاه خبری آیین باور

علی شهیدیان پهلوان زنگی و سازنده میل باستانی : این روزها صنعت جای هنر دست نشسته است

برای یافتن و گفتگو با قدیمی ترین سازنده میل های باستانی تا یکی از قدیمی ترین محلات تهران سفر کردم. چهارراه عباسی خود بخشی از تاریخ تهران است.

آیین باور _برای یافتن و گفتگو با قدیمی ترین سازنده میل های باستانی تا یکی از قدیمی ترین محلات تهران سفر کردم. چهارراه عباسی خود بخشی از تاریخ تهران است.پوپک خواجه امیری عکاس خوش ذوق و همیشه همراه همسفرم شد. سالها بود تهران قدیم را ندیده بودم اگرچه ریشه ام در خاک آن حوالی بود. خانه ای بسیار زیبا و معماری تهرانی ، زیر زمینی که بی شباهت به موزه تاریخ خاطرات پهلوانان و مردان بزرگ تهران نبود. هر تکه کنده و چوبی داستانی داشت خاک اره همه جا در پرواز بود چه قدر این کارگاه خالص بود، بوی مروت و پهلوانی هنوز از خشت خشت دیوارش بر می خواست و هنرمندی ورزشکار با سبیلهای پهن یک مرد تهرونی ......

و اما میل که ابزاری ورزشی است و شکل آن تداعی کننده گرز بوده و قدمتش به دورها می رسد.در تاریخ کهن باستان و ریشه های این ورزش، انجام ورزش زورخانه ای از ریاضت های اهل فتوت شمرده می شد، چنین بود که ابزاری شبیه میل برای ورزیده ساختن خود استفاده می کردند.

به نظر می رسد در بدو پیدایش، احتمالا شبیه گرز و از چوب و آهن ساخته شد تا برای پرورش بدن و مهارت در گرزکوبی به کار رود. تومار افسانه پوریای ولی و گِل کُشتی میرنجات که هر دو به دوران صفویه باز می گردد؛ از میل زورخانه به شکل امروز نام برده است. میل داراى وزن هاى مختلفى است و هر میل از 1 تا 15 کیلو وزن دارد. میل سنگین در مسابقات جفتی 30 کیلوگرم است. صنعنت_ هنر ساخت ادوات زورخانه ای نیز مانند بسیاری هنر های تاریخی ایران زمین می رود تا از یادها فراموش شده یا به شکلی صنعتی فوت کوزه گری و فلسفه وجودی اش را از دست بدهد. گفتگو با علی شهیدیان . پیشکسوت زنگی زورخانه و مربی که خود صنعت گر این ابزار زیباست مارا به تاریخ و سالهایی برد که جوانترها چیزی از آن نشنیده و به خاطر ندارند. با لحجه تهرانی قدیم از ابتکار عملش در ساخت می گوید و از جاهل های محل و خاطرات پهلوانها.

 

او که 66سال دارد از نوجوانی دست در دست پدر پای در ورزشگاه دخانیات تهران گذارده  و تا امروز چرخیده و ساخته و تربیت کرده است.

  • می گوید: پدرم ثبت نامم کرد رشته ژیمناستیک. 8 سال کار کردم بعد از اون هم وارد رشته کشتی شدم، زمان آقای سلطانی نژاد بود. اما صدای ضرب زورخونه از کنار سالن که می اومد انقدر دلنواز بود مارو کشید تو زورخونه . از 15 سالگی تا الان تو زورخونه موندگار شدم . تو باشگاه حدود 50 شاگرد داریم چون باشگاه دخانیات آکادمی است و تربیت می کنه . هیچ باشگاهی اندازه ما میل باز نداره ما 12 میل باز خوب درست کردیم . چرخنده پرتعداد تربیت کردیم .
  • چرا میل ساز شدین چی شد که تصمیم گرفتین ساخت ادوات زورخانه رو به عنوان شغل انتخاب کنید؟
  • چی شد که میل باز شدم . بالای خونمون یک آقایی خراطی داشت پایه های مبل وصندلی می ساخت. خراطی را اونجا یاد گرفتم اما وقتی می خواستم مستقل بشم برای اینکه رقیب اوستای خودم نباشم رفتم تو کار میل سازی.
  • فوت میل سازی چیه آیا مثل ظاهرش کار ساده ایست یا نه پیچیدگی هایی هم دارد؟
  • خراطی میل، کار خیلی سخت و تخصصی است. پیچیدگی های خاصی داره. مثلا قدیمها میل ها کوتاه و سنگین بودند. من یک تغییراتی درشکل میل دادم و ابداعی کردم که شمایل میل عوض شد. خیلی هم استقبال کردند.
  • چی شد که فکر کردین باید تغییری در روند ساخت و استفاده یک ابزار ورزشی تاریخی ایجاد شود؟
  • 35 سال است که مربی دخانیات هستم. چند دوره قهرمان چرخ و میل بازی کشور بودم. الان هم پسرم قهرمان میل است. میل رو می شناختم و می دونستم باید چه شکلی ساخته بشه که خوش دست تر باشه . اومدم وزن میل را در قدش تقسیم کردم و میل کشیده تر شد . در عین بلندی وزن همان است اما میل خوش دسته و نمی افته روی آدم . استقبال زیادی شد و دیگران هم که میل می ساختند اومدند این کار را انجام دادند.
  • پس استقبال شد و همه گیر؟
  • الان تمام قهرمان های کشور مشتری خودم هستند یا حضوری میان یا می سازم و برایشان پست می کنم.
  • ساخت میل از کجا شروع می شود؟ انتخاب چوب؟ چه چوبی؟
  • خب اول درخت مناسبش باید پیدا بشه هر چوبی هم نمی شود استفاده کنی، قدیم از چوب سنگین مثل توت و گردو استفاده می شد یا چنار. در عین کوتاهی سنگین می شد . میل پهلوون یزدی را دیده بودم تو موزه، اون آدم با قد 2 متر و 20 سانت و 185 کیلو وزن که پهلوون باشی ناصرالدین میرزا بود شش دوره هم پهلوون شده بود، میل کوتاه داشت و توش سرب پر کرده بودن . میلهاش هر کدوم 80  کیلو بود، میل 80 را هیچ کسی نمی تواند دست بگیرد. حتا دوتا 40 کیلو هم کار هر کسی نیست .

ما از چوب سبک تر استفاده کردیم چون مردم دیگه زور قدیم رو ندارن . چوب سبک رو قواره دار ساختیم . من بیشتر از چوب تبریزی استفاده می کنم و کاج و صنوبر که مناسب ترین چوب هستند.( و استاد برای درک درست و عینی ماجرا میل هایی با چوب های متفاوت را به ما نشان داد که سنگینی و سبکی را کاملا درک کردیم ).  معمولا می ریم دور و اطراف کرج و زنجان می گردیم خونه قدیمی هایی که سقف تیر چوبی دارن و می خوان خراب کنند؛ چوبهاش رو برای خراطی میل می خریم . این چوبها که از کار درومدن  و مثلا پنجاه سال تو کار بودن ترکشون رو خوردن.  ما با دستگاه ترکش رو می گیریم چون چوب همیشه فقط یک ترک می خوره و بعد اصلاح و ساخت میل دیگه تو زورخونه ترک نمی خوره .

  • چه جالب پس بعضی میلها خاطرات دور و دراز و انرژی های متفاوتی دارند؟
  • در واقع تیرها داستان های خودشان را دارند سالها در یک سقفی بودند وقصه ها شنیدند و سرنوشت ها دیدند بعد میان می روند در زورخونه روی دوش یک ورزشکار تازه کار یا یک پهلوان پیر ...

مثلا تیر چوبی سقف یک مسجد قدیمی که وقف هم بود، اومد دست من افتاد و قسمت بود ازش میل بسازم بره زورخونه که مسجد دوم است و یکسره باهاش صلوات می فرستند و دعا می کنند.

میل ها که ساخته می شوند رویشان با چرم، نگین، نقاشی، تزیینات می کنم . هر میلی دوسه روز کار می بره کارها هم باهم فرق می کنه.

  • در کل کشور چند نفر در خراطی و ساخت سنتی میل را انجام می دهند؟
  • در کل کشور تعداد سازندگان میل زیاد نیست بیشتر در حال صنعتی کاری هستند و مثل قدیمی ها برای عشق کار نمی کنند براشون شغله و به همین دلیله که پول جای عشق سوار کار میشه اون انرژی و صفا را نداره . میل هایی که می دن بازار می سازه بعد یک مدت کار کردن ترک می خوره. حجم بالا پایین میل که تغییر بی حساب داشته باشه میل پرتاب خوبی نداره

میل بازی و میل ورزش تفاوت داره، میل بازی دسته های بلند تری داره و انتهای اون تخم مرغی است و چوب سبک تری کار میشه.

در و دیوار کارگاه شما باعکس های قدیمی و زیبایی تزئیین شده داستان این آدمها چیه ؟

  • قدیمها اگر پهلوون بنامی بودی، وارد کافه که می شدی ، موزیکشون رو قطع می کردن یک مارش خاصی بود اون رو می زدن مخصوص جاهل ها بود. همه هم توجهشون جلب می شدکی بود براش مارش زدند . به جای اون زنگی که در زورخونه برای پهلوون می زدند تو کافه این مارش رو می زدند. این آدمها بزرگون اون دوره اند. هرکدومشون کسی بودن.

شخصیت گردن کلفت مردمی که وارد می شد مارش می زدند مثلا"جواد هشت و چهار" از بزرگای محله "عباسی" بود که کشتی هم می گرفت کل اسمال قربانی، تو 60 سالگی یک ذره گوشت و چربی اضافه نداشت اینا مال سنگ است .

خیلی های دیگه هم بودن حالا دیگه کسی اینا رو نمی شناسه مگه قدیمی ها ... حالا این روزها خیلی چیزها عوض شده ...خیلی

 

متاسقانه به دلایل فنی و آسیبی که به سیتمم وارد شد اسناد و صوت این گفتگو از بین رفت و این گزارش نا تمام ماند، عمری باقی باشد جبرانش می کنم تقدیم به همه آنان که برای حفظ و انتقال آداب و رسوم، یادگارها و خاطرات این مرزوبوم تلاش بی منت دارند و گام بلند برمی دارند.ف.ک

 

کدخبر: 748

عکاس: پوپک خواجه امیری

خبرنگار: فریبا کلاهی

نویسنده: فریبا کلاهی روزنامه نگار /کارشناس مدیریت جهانگردی

منبع: پایگاه خبری آئین باور سایت قدیم 1396