چهارشنبه، 10 خرداد 1402 - 10:42

آشنایی با جاذبه های گردشگری البرز

مسجد لیستر

"لیستر" نام انگلیسی و عجیبی برای مسجد است .معماری اش هم عجیب است. گنبد ندارد. ستون ندارد. درو دیوارش پر است از شعرهای فارسی نغز و پندانه.

آیین‌باور - شش سال پیش برای اولین بار وارد مسجد لیستر شدم،افسوس خوردم چرا طی چهل و پنج سال زندگی در کرج،گذرم به این بنای تاریخ معاصر نیفتاده است و با سازنده آن آشنا نشده ام. شاید خیلی هم تقصیر من نبود و رسانه ها او را خیلی پررنگ نکرده بودند، چون با جناق رضا شاه بود!اینکه قدرشناسی از فردی خیر و انسان دوست مهم تر است یا فراموشیش به دلیل نسبت با شاه مرده، جوابش معلوم است: کسی را در قبر دیگری نمی‌گذارند ‌. همانطور که سیداحمد میر سپاهی اثبات کرد حتی اگر ثروتش را از طریق حمایت‌های یک شاه بدست آورده باشد این خود اوست که تصمیم می‌گیرد در چه راهی صرف شود. 



مسجد لیستر

"لیستر" نام انگلیسی و عجیبی برای مسجد است .معماری اش هم عجیب است. گنبد ندارد. ستون ندارد. درو دیوارش پر است از شعرهای فارسی نغز و پندانه. یک آب انبار عجیب و تکنیکی هم دارد که از آن طرف خیابان آب را به مسجد می آورد. از چشمه ای در دل کوه لوله کشی دارد. او آدمی فنی بود. مسجدش نیز حالی خوش و مخصوص به خود دارد.متولی مسجد برایم توضیحاتی داد و قصه های تاریخی گفت. عجایبش را نشانم داد. البته اگرچه مثل همه آثار تاریخی این نیز، با مرمت های غیرحرفه ای، بوی نویی می دهد و بخش هایی از آن تغییر هویت و اصالت پیداکرده و تاریخ  به واسطه کج سلیقگی بیرون انداخته شده.


کلاکی ها و خلج آبادی ها هنوز با احترام از او نام می برند. هنوز وقف و خیراتش جاریست. هنوز باغ عقیقکه با بی مهری از آن نگهداری شده است صدای کلاغ هایی را منعکس می کند که دست ودلبازی به جای‌مانده از قلب رئوف یک مرد را فریاد می زنند. 

سید احمد میرسپاهی یا سید احمد لیسترکه بود؟

 سرمایه‌دار و ثروتمند معروف ایران در زمان پهلوی اول. زمانی راننده احمد شاه و رضاشاه بود، از معروفترین رانندگان و مکانیک‌های ایران که از همین رانندگی و تعمیرکاری فنی به ثروت و موقعیت مهمی رسید. دلیل دیگر نام‌آوری وی ماجرای قتل پسر بزرگترش به‌دست پسر دیگرش بود.

ابتدا راننده وثوق‌الدوله (حسن وثوق) بود، بعداً راننده احمد شاه شد و بعد از مدتی در آغاز دهه ۱۳۰۰ ه‍. ش. راننده رضاخان سردار سپه. رضاخان به‌دلیل علاقه‌ای که به او پیدا کرده بود، کم‌کم ترقّیش داد به‌گونه‌ای که وقتی به سلطنت رسید، وی را با درجه سلطانی (سروانی)، وارد قشون (ارتش) کرد و طولی نکشید که سیداحمد خان با درجه یاوری (سرگردی) رئیس نقلیه قشون شد و چون اطلاعات فنی داشت، مدتی هم رئیس قورخانه (زرادخانه) شد و در اعیاد و جشن‌ها آتش‌فشانی و آتش‌بازی راه می‌انداخت. 


احمد میرسپاسی پس از مدتی از ارتش بیرون آمد و نمایندگی کارخانه انگلیسی «لیستر» را گرفت و حتی نام خانوادگی خود را به‌طور رسمی به «لیستر» تغییر داد؛ یعنی شد «آقای سید احمد لیستر»!

 شرکت بزرگی تأسیس کرد که موتور برق و اتومبیل و قطعات و انواع وسایل فنی و کشاورزی را وارد می‌کرد و طبیعی است که از ثروتمندان و زمین‌داران بزرگ ایران شد به‌گونه‌ای که نامش شهره خاص و عام بود و مورد توجه روزنامه‌ها و مجله‌های مختلف قرار گرفت.

سه بار ازدواج کرد که ازدواج سومی از همه جالب‌توجه‌تر بود، چراکه همسر سوم او، نصرت‌الزمان امیرسلیمانی از اشراف قجری، خواهر ملکه توران (قمرالملوک) - همسر دوم رضا شاه و هووی تاج‌الملوک - دختر عیسی خان مجدالسلطنه امیرسلیمانی و نوه مهدی‌قلی‌خان مجدالدوله از رجال دربار قاجار بود. یعنی سید احمد لیستر با این ازدواج باجناغ رضا شاه شد و با دربار پهلوی پیوند سببی پیدا کرد. اگرچه رضا شاه اندکی بعد توران امیرسلیمانی را طلاق داد ولی او تا مدتها بعد در کنار دربار می‌زیست به‌گونه‌ای که حتی در تبعید رضا شاه هم همراه او و دیگران بود. البته احمد لیستر مانند رضا شاه رفتار نکرد و زنش را طلاق نداد!


 لیستر از این سه ازدواج، صاحب دو پسر به نام‌های فرخشاد و فرامرز (هر دو از یک مادر) و چند دختر (شد که دو تا از این دخترها از نصرت‌الزمان زاده شده بودند.احمد لیستر که بازرگانی چیره‌دست شده بود، قرار بود در راه‌اندازی نخستین سالن پخش سینما در ایران همکاری و سرمایه‌گذاری کند ولی اندکی بعد از این کار منصرف شد.

داستانش هم این بود که در سال ۱۳۰۳ علی وکیلی، تاجر تحصیلکرده مؤسس گراندسینما، (نخستین سالن پخش سینما) در یکی از سفرهای تجاریش به بغداد همراه احمد لیستر، به سینمای بغداد می‌رود؛ دیدن فیلم هر چند صامت و کهنه آنچنان تأثیری در روحیه این دونفر به جای می‌گذارد که تصمیم می‌گیرند تا وسایل نمایش فیلم را بخرند و به ایران بیاورند. ولی احمد لیستر پس از بازگشت به تهران از شراکت در این کار صرف‌نظر می‌کند و علی وکیلی به‌ناچار سهم او را خریده و به تنهایی تصمیم به راه اندازی می‌گیرد.


املاک و موقوفات سید احمد لیستر 

او پس از توانگر شدن اقدام به خرید زمین و املاک بسیاری کرد . در برخی از املاک او اتفاقات مهم تاریخ ایران روی‌داد؛ برای نمونه، در ماه‌های آخر سال ۱۳۱۸مقدمات تأسیس رادیو در ایران فراهم می‌شود. در ضلع غربی میدان توپخانه (میدان امام خمینی) در جوار اداره راهنمایی و رانندگی (ساختمان مترو تهران امروز) طبقه دوم و سوم عمارت متعلق به لیستر که جمعاً شش اتاق داشت به دبیرخانه سازمان پرورش افکار اختصاص یافت که سازمانی مستقل بود و زیر نظر نخست وزیر وقت (احمد متین دفتری) اداره می‌شد؛ این سازمان نقشی کلیدی در تأسیس رادیوی ایران داشت و همه بودجه رادیو که فقط هشتاد هزار تومان بود، توسط این سازمان تأمین شد.«مؤسسه فرهنگی لیستر» از مهم‌ترین بنیادهای امورخیریه و وقف دوران پهلوی بود.


امروز دو موقوفه عمده از لیستر به جا مانده‌است که آشکارا نام سید احمد میرسپاسی یا لیستر را بر تابلوی معرفی خود می‌ کند.

یکی ساختمانی سر خیابان ولیعصر (از سمت میدان تجریش) که توسط اداره موقوفات تهران (واقع در میدان تجریش) اداره می‌شود و دیگری املاک موقوفه کرج. ،همان باغ عقیق زیر نظر «اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان کرج» که در سال ۱۳۸۴مرمت و بازسازی شد و آنهم طبعا از داستان تاریخیش فاصله گرفت؛ این موقوفه در سال ۱۳۸۱ به «مرکز تربیتی نونهالان فدک کرج» تبدیل شد نگهداری، سرپرستی و پرورش یتیمان محروم شهرستان کرج  را به عهده داشت بعد هم به پارک دانش بنیان تغییر کاربری داد. این مرکز تا مهر مهاه ۱۳۸۷، ۵۰ کودک بی‌سرپرست را زیر پوشش خود داشت. احمد لیستر اندکی پیش از دستگیری پسرش فرامرز به جرم کشتن برادرش فرخشاد، وعده می‌دهد در صورتی که حقیقت را بگوید، ملک میدان تجریش را به نام وی خواهد زد، ولی با وجود حقیقت‌گویی، در پی اختلافاتی که بعداً میانشان پدیدا آمد، املاک تهران و کرج را وقف دولت می‌کند.

 بد نیست با تاریخ شهرمان و مردمانی که پیرامون ما زندگی می کنند بیشتر آشنا شویم .بخشنده باشیم .

نویسنده فریبا کلاهی

عکاس : دامون پورنعمتی


کدخبر: 1209

عکاس: دامون پورنعمتی

خبرنگار: فریبا کلاهی

نویسنده: فریبا کلاهی خبرنگار کارشناس مدیریت جهانگردی

منبع: آیین باور