دوشنبه، 06 آذر 1402 - 18:48

محسن شریفی مرشدپیشکسوت البرز:

علم و اصالت درکنارهم ورزش پهلوانی را حفظ می کند

سلسله گفتگوهایم با پیشکسوتان زنگی زورخانه ساکن البرز را تقدیم می‌کنم به همه آنهایی که برای حفظ فرهنگ و آداب و رسوم این سرزمین، راه جوانمردی و خاک را انتخاب کرده اند. "علم و ارزش باید هم گام جلو برود"

محسن شریفی متولد سال 1342 و از پیشکسوتان ورزش پهلوانی است . او که از سال 58 این ورزش را  شروع کرده با ورود علم در کنار حفظ اصلیت و سنت موافق است. 

کدام بخش این ورزش برای شما دلچسب تر است؟

همین ورزش یک ساعته ی دسته جمعی، خیلی حس و حال خوبی دارد و فضای معنوی و جذاب زورخانه راهم مرشد تعیین می‌کند . خیلی از ورزشکاران با توجه به نام مرشد زورخانه ی  خود را انتخاب می‌کنند چون جذب حس و حال مرشد می شوند. 

جایگاه در این ورزش چه طور بدست میاد کسوت یا برد و قهرمانی ؟

افتخارات جزو کسوت محسوب نمی شود تنها به رتبه بندی کمک می کند شخص نسبت به هم هم دوره ای ها و هم تمریناتش جلو  بیافتد اما نسبت به کسی که سی چهل سال در این رشته  فعالیت دارد نمی تواند رتبه ی بالاتری بگیرد چون سن و  سال و سابقه ی ورزشی تعیین کننده است . 

کسی که ورزشکار نیست اما هزینه خرید زمین و زورخانه ای را داده ، "موسس  اساس" لقب می گیرد که خودش امتیاز است و در رتبه بندی های زورخانه هم هست و برایش احترام قائل می شوند. 

زنگ زورخانه برای چه کسانی به صدا درمی آید پهلوان زنگی یعنی چه؟

 زنگ را برای کسی می زنند که بیش از پنجاه سال سابقه ی ورزشی دارد ، هفتاد سال سن را رد کرده است و تمام مراتب را گذرانده که حالا صاحب"زنگ از در" شده است. مثلا این فرد هفت هشت سال قبل تر که به گود می رفت یا از آن خارج می شد، برایش زنگ می  زدند که به این زنگ و مرتبه می‌گویند "بالا پایین زنگی". حالاپنج شش سال قبلتر وقتی می خواسته بچرخه برایش زنگ می زدند که اسم  این زنگ و مرتبه هم"زنگ تو چرخ" است . 

تشخیص زنگی بودن یا ارائه مرتبه زنگ با مرشد است یا مراتبی دارد؟

چندسالی است این روند سیستماتیک شده و فرد باید مدارک و رتبه های قبلی خود را داشته باشد، به فدراسیون پهلوانی اراه کند، تایید آنها را بگیرد. این امتیازات مراتب دارد و نمی توان آن را یکجا  طی کرد. 

  • •  قوانین نانوشته و آداب گود چگونه است یا از قدیم چه طور بوده است؟

  • مطالب را کوچکترها در زورخانه از بزرگترها می آموختند. بزرگترها و پهلوان ها (نوچه و نوخواسته) داشتند که زیر سایه ی اونا بودند و تمکین می‌کردند و خیلی از آداب زندگی را درون زورخانه ها یاد می گرفتند."اصطلاح نوچه به معنای شاگرد ورزشی است مثل اوستا شاگرد و به معنایی که امروز تعبیر می شود است." 

طوری که سه نسل کنار هم با آداب خاص ورزش می کردند. مثل حاج رحیم عبداللهی،پسرش یوسف عبداللهی و  نوه اش حسام که هر سه در گود بودند .حضور این سه  نسل در گود زورخانه و باهم ورزش کردن آدابی را می‌طلبید باید یاد می گرفتند.

وضعیت امروز زورخانه ها را چه طور می بینید؟

امروز در یک نگاه کلی می توانم بگویم: در ورزش زورخانه‌ای از لحاظ ظاهر، حرکت‌ها و جنبه ی خود ورزش پیشرفت داشتیم. اما برای حفظ کردن این ورزش ، باید روح اصیلش را حفظ کنیم چون اگر روح را از دست بدهیم هرچقدر هم تزئینش کنیم باز هم آسیب پذیر است. ما  همه فقط روی ظاهر کار می کنیم، می گوییم خوب بچرخ،  قشنگ میل بازی کن، اما دنبال اینکه میل باز باید چه  اخلاقی داشته باشد نرفتیم .  

یا مربی ها بیشتر مربی ورزشی اند تا مربی ارزشی و  اطلاعات ارزشمند اخلاقی کمتر رد و بدل می شود. در سالهای قبل از انقلاب مرشدها از تربیت بدنی حقوق  می‌گرفتند، چون از لحاظ مالی استقلال داشتند دیگر  هرکسی نمی توانست مرشدان را بخرد و هرکاری ازآنها  طلب کند، این موضوع چند سال بعد از انقلاب هم ادامه  پیدا کرد .الان اگر مرشد حقوق ثابت بگیردکسی نمی تواند  برایش تعیین و تکلیف کند .بشر جایزالخطاست اما می تواند  درصد خطاهایی که رخ می دهد، اینگونه کم شود. 

چه طور وارد دنیای ورزش پهلوانی شدید؟

پدرم هم به این ورزش علاقه مند بود. قبل از  انقلاب، بدلیل سن کم و وضعیت نه چندان مناسب زورخانه ها برای کودکان، نتوانستم این ورزش را شروع کنم. در جریان انقلاب که برای تظاهرات به دانشکده کشاورزی‌کرج می رفتیم کم‎کم با زورخانه دانشکده (که الان هم  برقرار است) آشنا شدم و به داخل زورخانه راه پیدا کردم،  فضای سالهای اول بعد انقلاب، فضایی با طراوت و دوستانه بود.

 تابستان سال 58 جذب زورخانه شدم. سه الی چهار سال ورزش‌کردم و پس از آن به مرشدی  علاقه مند شدم و آن را ادامه دادم.آن زمان مسابقاتی برای  مرشدها نبود .خواندن، نواختن و اداره ی امور زورخانه  چیزی بودکه مرا به مرشدی علاقه مند کرد.  در آن سالها نگاه مردم به ورزش باستانی هنوز نگاه قبل از انقلاب بود، منظورم این نیست که وضعیت زورخانه ها قبل  از انقلاب و دهه های پیش از ان مناسب نبوده ، اما در چند دهه اخیر زورخانه کمی تخریب شد . عده ای دوست داشتند زورخانه را مثل مسجد اداره کنند، عده ای مثل حسینیه، عده ای قهوه خانه ای و عده ای مانند باشگاه به آن نگاه می‌کنند، در حالیکه زورخانه به تنهایی یک فرهنگ مستقل دارد و خودش دارای جایگاهی خاص  و ویژه است که اگر کسی به فرهنگ غنی داخل زورخانه اشراف داشته باشد نیاز ندارد این فرهنگ را از مسجد و  باشگاه و ... وام بگیرد و آن را به اماکن دیگر ربط نمی دهد.

 قبل از انقلاب در یک دوره ای، فضای زورخانه را به سمت  لات بازی بردند درصورتی که دهه های قبل تر اینگونه نبود و زورخانه مکانی پاک و قابل اعتماد محسوب می‌شد و  درآن خیلی از مراودات اجتماعی صورت می گرفت مانند مسجد که صرفا محلی برای نمازخواندن نیست. 50 سال پیش خانواده ها پس از ازدواج درکنارهم، دریک منزل زندگی می کردند و آداب رفتار با یکدیگر را می آموختند.

دوست دارم تکرارکنم : زورخانه به تنهایی یک فرهنگ مستقل دارد و خودش دارای جایگاهی خاص و ویژه است که اگر کسی به فرهنگ غنی داخل زورخانه اشراف داشته باشد نیاز ندارد این فرهنگ را از مسجد و  باشگاه و ... وام بگیرد و آن را به اماکن دیگر ربط نمی دهد.

فریباکلاهی




کدخبر: 1428

تعداد بازدید: 3712