نیم نگاهی به گردشگری روستای برغان
توسعه و دوام یا نابودی فرهنگ و اقتصاد
مدیریت گردشگری یعنی داشتن نقشه ای جزئی نگر از پتانسیل های موجود و تعیین ضریب مخرب بودن هدایت مسافر .

فریبا کلاهی کارشناس مدیریت گردشگری
یادداشت آیین باور - گردشــگری عبارت زیبای دهان پرکنی است که تنها برای پزهای عالی مدیران عالی رتبه در جلسات فرمایشی شورای اداری و گردشگری خوب است . وگرنه، من باشم پای هر آن کسی را که دوره های تخصصی گردشگری، طبیعت شناسی، ایران شناسی، حقوق و مسئولیت های شهروندی را نگذرانده باشد از هر مکان دیدنی بکر و منهدم شده ایرانم قطع می کنم.زیرا کار تا جایی بالا گرفته است که روستاهای در حال خفگی از بازدید کننده و بدونه زیرساخت در فهرست جهانی شدن ارائه می شوند.
گردشگری در نگاه اساتید فن از دو منظر قابل بررسی است. نخســت، نگاهبانی از ميراث پيشــينيان اعم از اماكن و اشياء به جا مانده از آنان، ادبيات، آداب و رسوم، تغذيــه و غیره كه شناســنامه مردمان امروز اســت. دوم، بهره مندی از آن در جهت توسعه اقتصادی كه به قولی صنعت تلقی می شود. برقراری هماهنگی و تعادل در اين ميان بسيار مهم و حياتی است، چرا كه از يک سو با هويت و اعتبار يک ملت ســروكار دارد و از سوی ديگر نيازمند مراقبت و حراست برای جلوگيری از تداخل اقتصاد با سرشت ملت است.
روستاها می توانند از جمله ثروت خیزترین اماکن گردشگری باشند اما به واسطه بی رحمی بعضی طرح ها، یا معرفی روستای گردشگری، مورد هجمه فراوان تر از ظرفیت تحمل مکان و بار ترافیکی سنگین قرار گرفته، به سرعت جاذبه هایشان به دلزدگی و گردشگر گریزی بدل می شود. مانند جاده آتشگاه ، روستای آتشگاه و روستای برغان، جاده چالوس ، هشتگرد و اطراف کرج عملا گردشگران و روستائیان را دلزده و خسته می کند. (برای هرکدام مستندات کافی دارم)
روستای برغان نیز با وجود داشته های رو به زوال و نیمه جان به اصرار اداره کل میراث البرز در فهرست جهانی شدن قرار گرفته است. گرچه پرونده جهانی شدن ینگه مام در ساوجبلاغ و محوطه ازبکی در نظرآباد که موردپذیرفته شده است، هنوز سرو شکل جهانی شدن ندارد.
فارغ از اینکه در نهایت این آرزو برآورده شدنی است یا خیر، درختان چنار کهنسال واقع در محوطه مسجد برغان، بارها و بارها در گزارش هایم مورد توجه قرار گرفت و وضعیت نا مناسب آن به مسئولین هشدار داده شد . نهایتا درخت در آتش سوخت و بعد از معطلی های بسیار طی یک برنامه عجولانه به پیمانکار سپرده شد. حد فاصل چند ماهی که گزارشگر پایگاه خبری آیین باور ویدئویی از وضعیت نامناسب درخت ارسال کرد تا روزی که مرمت آغاز شود چند چشمه دستشویی هم پای ریشه و زیر چتر درخت ساختند! که نشان از دقت بالا علاقه مسئولین و متولیان مسجد مذکور به میراث طبیعی و بیت المال مردم دارد.نهایتا دهم بعد از مرمت فضای کافی برای تنفس ریشه یعنی برابر با سایه چتر به آن ندادند.
فارغ از همه مشکلات این روستا،اصرار بیش از حد برای جهانی شدنش موضوعی است که برای بنده قابل درک نیست.
مدیریت گردشگری یعنی داشتن نقشه ای جزئی نگر از پتانسیل های موجود مناطق شهری و روستایی، با ساختار و المانها و شاخصه های مربوط به هرکدام و تعیین ضریب مخرب بودن هدایت مسافر به منطقه ،یا پتانسیل های زیر ساخت توسعه پایدار .
گردشگری روستایی یعنی ورود به منطقه ای که اکو بوم و معماری ویژه روستایی مناسب با اقلیم در آن رعایت شده و جاذبه های خرید در چهارچوب تولیدات روستایی ،صنایع دستی و زراعت و تماشای باغداری و برداشت میوه و محصول را به تماشا می گذارد و فرصت معرفی فرهنگ روستائیان را برای مسافران فراهم می کند. حال آنکه بستنی ثبت ملی شده برغان را نیز مهاجران افغان می فروشند که نه تنها نحوه سرو آن را بلد نیستند چیزی از ریشه آن نمی دانند تا برای گردشگر تعریف کنند. ویلاهای مدرن بدون رعایت اکوبوم مانند قارچ رشد می کنند و پل تاریخی به علت تردد و فشار بیش از توان ظرفیت در حال ریزش است. تکیه اعم برغان با چند مقبره برافزوده نمای تاریخی ظاهرش را از دست داده . نبودپارکینگ در روزهای تعیل میدانگاه مرکزی و کوچه های تنگ و باریک برغان را به محل مناقشه و جر و بحث تبدیل کرده و هنوز هیچ تابلو و نشانی از معرفی اماکن موجود یا از دست رفته تاریخی و مهم روستا در آن نصب نشده است.آفرود و موتور سواری تپه ماهور ها را از بین می برد . درختان مسیر به طول چند کیلومتر شکسته و قطع شدند و ...
می دانیم کارگاه های کوچک مشاغل روستایی، دامداری های کوچک ، مناسبت ها و آداب و رسوم می تواند جزئی از لذت بخش ترین جاذبه های گردشگری روستایی باشند اما شما بگویید در کدام روستا می توان پاگذارد و سبکی از زندگی روستایی دید ؟
عدم وجود نگهبانان طبیعت در اطراف جنگل ها و تالاب ها و یا حتی پارک بان ها در فضاهای سبز، عدم آگاهی والدین و عدم تربیت کودکان برای حفظ اماکن گردشگری و تفریحی داخلی یک روزه ،کمپینگ ها و نقاط بکر و دور افتاده از یک سو و عدم نصب تابلو های معرفی اماکن گردشگری و فقدان مباحث مهارتی آموزشی در کتب مدارس و دانشگاهی از سوی دیگر، نشان می دهد در بین مدیران شهری، میراثی و گردشگری نیز، اراده و انگیزه ای برای توسعه پایدار، معرفی و حفظ این اماکن وجود ندارد.
کدخبر: 2692
تعداد بازدید: 1033