پنجشنبه، 25 اردیبهشت 1404 - 22:57

به قلم فریبا کلاهی:

به یاد راوی سیاوش که خونش لاله گون است

لطفا شاهنامه بخوانید، دست کم به نثر. فرق است میان کسی که شاهنامه را گشوده و خوانده و آنکه نخوانَد.

بی شک فرق است میان کسی که دست کم یکبار شخصا شاهنامه فردوسی را گشوده و خوانده باشد و آنکه دستی برشاهنامه نکشیده باشد. فرق بسیار است میان نگاه و خرد کسی که شاهنامه را خوانده و شنیدنه و داستانهایش را به تمامی دنبال کرده و اوکه فقط نامی از رستم و سیاوش شنیده است.

فرق در سبک زندگی، فرق در بینش و منش . اینکه تو بدانی شهرهای امروزی چه کم دارند برای آرامش و بالندگی و سیاوشگرد چگونه توصیف شده است.که چگونه حیوانات را قلع و قمه می کنیم و سیاوش برای نجات آهو از انقراض چه کرد؟ اینکه همین امروز هنوز بسیاری از داشتن آب سالم و حمام گرم محرومند و او برای همه خانه ها دستور ساخت گرمابه داد. چرا و چگونه می خواست با انتقال آب سیستان را رهایی بخشد؟ چرا این چیزها را نمی دانیم؟ زیرامطالعه نمی کنیم و نمی خواهیم دانستنی های مملکتمان را تنها در یک کتاب بیاموزیم و رهاشویم از درد چه کنم ها.یادمان نرود داستانها در چه شرایط تاریخی ، امکانات و فضای ذهنی خلق یا تعریف شده اند. سراینده به چه می اندیشید؟

فردوسی کیست؟

حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان متولد شد.  یعنی 1085 سال قبل او به دنیا آمد تا داستانهای هزاران سال قبل خود را برای ما جمع آوری کند. نام او همه‌جا ابوالقاسم فردوسی ذکر شده است. نام کوچک او را در نوشته‌های کهن‌تر حسن نیز نوشته‌اند. پدرش از دهقانان توس بود که ثروت و موقعیت قابل‌توجهی داشت. و چه می دانی توس چیست اگر درمیان کوچه هایش با مردم این کوچه خاکی های تاریخی گپ نزده باشی.  از همان زمان که به کسب علم و دانش می‌پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه‌مند شد.دهقانان یک طبقه از مالکان بودند که در دوره ساسانیان در ایران زندگی می‌کردند و یکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقه کشاورزان و اشراف درجه اول را تشکیل می‌دادند و صاحب نوعی “اشرافیت ارضی” بودند.زندگی آنان در کاخ‌هایی که در اراضی خود داشتند سپری می‌شد. آن‌ها به‌وسیله روستاییان از آن اراضی بهره‌برداری می‌کردند و در جمع‌آوری مالیات اراضی با دولت ساسانی و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همکاری می‌کردند.

آغاز زندگی او هم‌زمان با گونه‌ای جنبش نو در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری شروع‌شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و در طی آن تعداد چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و باعث پایداری زبان پارسی دری شدند.

دورهٔ ساسانی یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین دوره‌های تاریخ ایران بود . در دورهٔ ساسانی، تمدن ایرانی در بسیاری از جَهات به نهایت شکوفایی و پویایی خود رسید. همچنین، ایران در دورهٔ ساسانیان، تأثیر فراوانی بر فرهنگ روم گذاشت.ساسانیان در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بودند. (یعنی 1796 سال قبل)  اصلیت شاهنشاهان ساسانی از استان پارس بود که بر قسمت بزرگی از غرب قارهٔ آسیا تسلط پیدا کردند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. نام ساسانیان از ساسان میآید که آن نیز نام پدربزرگ اردشیر پاپکان بنیانگذار خاندان ساسانیان است.

سیاوش و سیاوشگرد

یکسال پس از ازدواج سیاوش و فرنگیس، افراسیاب به سیاوش می گوید از توران تا چین در اختیار توست بگرد جایی پیدا کن و هر جا میل توبود بمان و حکمران آن باش. پیران به همراه سیاوش راه می افتد و در ختن که زادبومِ پیران ویسه است مدتی می مانند. در آنجا سیاوش موقعیتی خوب می بیند؛ که از طرفی دریا، از طرفی راه، از طرفی کوه و از طرفی دیگر نخجیرگاهست. به پیران می گوید من اینجا شهری خواهم ساخت. اخترشناسی به سیاوش می گوید فرجام ساختن این شهرفرخنده نیست. گویی سیاوش از بازی سرنوشت آگاه است. به پیران می گوید شهری را که من اینجا خواهم ساخت برای افراسیاب می ماند. من بی گناه کشته خواهم شد. پس از مرگِ من نیز، از ایران و توران خونها ریخته خواهدشد … پیران ویسه از شنیدن آیندۀ شوم سیاوش از زبان او دل نگران می شود و با خود می گوید اگر اتفاق بدی برای سیاوش بیفتد؛ این منم که او را به توران آوردم. ولی بنا را بر این می گذارد که سیاوش به دلیل دلتنگی از ایران و خانواده اش این حرفها را می زند.

آگاهی سیاوش از سرنوشت خود و مرگ نابه حقش چیزیست که در درام به آن “آگاهی تراژیک” می گویند. به این معنی که پهلوان دانسته و آگاهانه به استقبال فاجعه ای می رود که در انتظار اوست. سیاوش از آغاز می داند در توران به دست افراسیاب کشته خواهد شد و این را بارها به زبان می آورد.آنچه نمی داند چگونگی فاجعه است. جالب توجه اینکه سیاوش با اینکه از سرنوشت شوم خود باخبر است برای رهایی از آن کوششی نمی کند. این امر به آرکی تایپ او برمیگردد. او نماد رویش دوباره و رستاخیزست. رویش نوین زندگی با مرگ نا به حق او- بعیارتی شهادت- همراه است.

کدخبر: 2753

تعداد بازدید: 4485