جمعه، 26 اردیبهشت 1404 - 14:51

به قلم مهراب رجبی

"ایرانشهر، فردوسی و شاهنامه"

اردیبهشت بهانه ایست، همه روزها، روز فردوسی است.



اردیبهشت بهانه ایست، همه روزها، روز فردوسی است. به قول خانم دکتر ژاله آموزگار؛

"همه جای ایران سرای اوست، فردوسی با هر نوزادی در ایران زاده می شود، اما مرگ فرهنگی ندارد"

قبلا اشاره داشتم به اینکه حکیم خردمند طوس به مانند یک پدر دلسوز و نگران و یک ناجی پاک طینت مهربان، همچنان از عالم دیگر، جهان جاوید معنوی، به ایران می اندیشد و به ایرانی، که این روزها به دلایلی متعدد، قدری منزوی و شوربختانه تا حدودی نا امید شده است، عزت، اقتدار و صد البته، امید می بخشد؛

" همه شهر ایران جگر خسته اند "

او همچنان به ما می آموزاند که ناملایمات روز مره که عمدتا ریشه در سیاست بافی و سیاست سازی‌های ناکار آمد دارد، زود گذر می باشد و آنچه پایدار و بالنده و باقی خواهد بود، همان راستی و نیکی و دانش گرایی و خردورزیست. او همچنان از راه مهر ورزی و خرد آموزی، هشدار می دهد که مبادا بی مهریهای زمانه، ظلم، سنگدلی، تباهی و دروغ ( که تماما از انجهت که ریشه در ناپاکی داشته و یا بهتر بگوییم، اساسا ریشه دار نیستند) شما را از راه درست برخاسته از؛ میهن دوستی و عزت نفس و مناعت طبع و جوانمردی و اندیشه ورزی که ریشه در فره ایزدی دارد، منحرف کرده و یا باز بستاند!

چو این نامور نامه آمد به بن

ز من، روی کشور شود پر سخن.

او یک حکیم معلم است. خوب است و ضرورت دارد به این دو کلمه، واژه سومی هم اضافه کنیم تا کامل تر و عینی تر گردد " حکیم معلم ایرانی "

این ایران و ایرانی بسیار پر اهمیت است. اساسا کلید واژه شاهنامه و فردوسی است.

اگر کلید واژه عشق را به حافظ نسبت دهیم و انسان و نیستان را به مولانا، بی تردید " ایران و ایرانی " محتص فردوسی است و شاهنامه. 

اگر دیگران نتوانستند شاهنامه بنویسند، آنگونه که دکتر سید جواد طباطبایی بر آن تاکید داشت  مساله را باید در پدیده " ملت " جستجو کرد. تاکید دارم ملت، و نه " امت "

که اولی روشن است قابل مشاهده و دومی سراسر ابهام...!

شاهنامه در ایران گفته، نوشته و سروده شد. ایران برخودار از سابقه و کارنامه " ملت دولت " .

عزیزم، عزیزانم، قدر این میراث گرانبها را بدانیم. که گنجی بی بدیل و سرمایه و ثروتی بی انتها و تمام ناشدنی می باشد. شاهرخ مسکوب حق داشت که بگوید " وای که اگر فردوسی نبود، چقدر فقیر بودیم !؟".

ما و فرزندان ما و نیاکان ما - همه ایرانیان - باید ببالیم و افتخار کنیم از این همه ثروت - مادی و معنوی - بی کران و زاینده و بالنده... این است غرور، عزت، افتخار و حماسه ملی...

همین مقدار بس است. مدتهاست. هر روزی "خط قرمزی" را کشف و معرفی می کنیم. از نگاه فردوسی فقط یک خط قرمز وجود دارد، خط قرمزی به نام " دروغ"

زبان را مگردان به گرد دروغ

چو خواهی که تخت تو گیرد فروغ.

```فدایتان، مهراب.

۲۶ اریبهشت ۱۴۰۴``



کدخبر: 2757

تعداد بازدید: 4729