یادداشتی بر دهم تیر:
تیرگان یعنی وطن به وسعت جان
از سیاوش و رستم تا گیو و بیژن و سهراب، جان در بدن نبود مگر برای فدایی شدن در راه ایران.

از سیاوش و رستم تا گیو و بیژن و سهراب؛ جان در بدن نبود؛ مگر برای فدایی شدن در راه ایران.
تاریخ این وطن صد تیر خورده به زخم نامرد و خیانت کار، پراست از نام پهلوانانی که در جنگهای مختلف، در راه دفاع از ایران جانفشانی کرده و به شهادت رسیده اند.تیرگان نشان و افتخار و مدالی بر سینه غیرت ایرانیان است تا از نَفَسی بگوید که هر گاه نام وطن ، تمامیت ارضی و خاک در میان باشد ، تا بینهایتِ دریدن سینه قهرمانان خرج می شود. تیر؛ جان در کمان غیرت است تا این خاک تا ابد بماند، برای هر آن کسی که خود را ایرانی می داند و از این خاک نمی گریزد. باهمه بد و خوب و تلخ و شیرینش .
تیرگان و جانفشانی آرش یعنی این خاک قهرمان خیز است .مانند همه دنیا مانند همه وطن ها . شاید آرش نیز مانند سرباز رایان باشد یا ژاندارک و دیگران چون هرکول و آشیل اما یک تفاوت دیرینه دارد و آن دیرینگی خاک است. این کهن ترین کشور، افسانه و واقعیتش دست مایه الگو برداری سایر تمدن هاست.
جنگ دوازده روزه باشد یا صدو بیست روزه فرقی ندارد. همان هشت سال دفاع مقدس است . همان جنگ ایران و توران در دوره نوذر،جنگ بزرگ کیخسرو, جنگ دوازده رخ، جنگ مازندران, جنگ هاماوران...
جنگ همان سیاوش هایی که خون تقدیم می کنند و از آتش می گذرند، دنبال ارزش و دریافت خون بهایشان نیستند. نامشان را هم کسی نمی فهمد. برخی داستانی برای گفتن ندارند. درجه و مقامی هم ندارند و نشانی بر سینه و شانه هایشان نیست. آنها خود ستاره اند. نشان افتخارند بر سینه یک ملت.
روز تیر پرتاب ایران جشن تیرگان، همزمانی اش با آتش باران نامردمی ها بر سر ایرانیان ، خود یک پیام ماندگار است. ایرانی در سوگ نمی ماند. در ماتم نمی میمرد او برای هر غمی جشنی دارد. او برای زنده ماندن نام میهن و آرمان و باور و عقایدش از جان مایه می گذارد. از اشتباهاتش درس می گیرد. توانش را بیش می کند. زمین نمی خورد زمین گیر نمی شود. اینها خود بزرگترین دلیل برای شادمانی است . زیرا داستان هرچه باشد در سوگنامه و فتحنامه ، هرچه بنویسند یک پایان بیشتر ندارد: پاینده ایران
فریبا کلاهی
ده تیر هزار چهارصد و چهار
کدخبر: 2877
تعداد بازدید: 1176