تولد نیما یوشیج؛
شاعر نوگرایی که ریشه در روستا و زبان مادری داشت
نگاهی به زندگی نیما یوشیج از پنجره ای کمتر گشوده و ناخوانده
پایگاه خبری آیین باور – بیست و یکم آبانماه، سالروز تولد علی اسفندیاری، مشهور به نیما یوشیج است؛ شاعری که مسیر شعر فارسی را از بن بست سنت بیرون آورد و راهی تازه پیش پای ادبیات معاصر گذاشت. اما در کنار وجه شناختهشدهاش به عنوان «پدر شعر نو فارسی»، وجوهی از زندگی و اندیشهٔ او وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است.
شاعر نوگرا با دلی در خاک روستا نیما در روستای «یوش» از توابع شهرستان نور مازندران متولد شد. فضای کوهستانی و طبیعت زندهٔ شمال ایران از کودکی در جان و زبانش نفوذ کرد و بعدها در شعرهایش، بوی باران، خاک، صدای روستا و مردمان سادهی شمال را جاودانه ساخت. زندگی در دل طبیعت نهفقط زمینهٔ تخیل شاعرانه، که منبع فلسفهٔ زیست نیما بود؛ او شعر را از برج عاج شهرنشینی پایین آورد و در میان زندگی روزمره مردم جاری کرد.
شعر به زبان مادری؛مأموریتی برای حفظ گویش بومی
کمتر کسی میداند که نیما بخشی از اشعار خود را به زبان مازندرانی سروده است. مجموعهی «روجا» شامل بیش از چهارصد دوبیتی به گویش «کجوری» است که او در آنها با زبانی ساده و صمیمی از عشق، طبیعت و سرنوشت سخن میگوید. نیما در مقدمهی این اثر نوشته بود:
«حرص دارم با کلماتی سخن بگویم که قبیلهٔ من دارد آنها را فراموش میکند.» این گفته نشان میدهد که شاعر نوپرداز نهتنها به تجدد زبانی میاندیشید، بلکه در حفظ میراث فرهنگی و زبانی زادگاهش نیز تعهدی عمیق داشت.
تبار تاریخی و ریشه در خاندانهای مازندرانی
خانوادهٔ نیما از شاخهای از اسپهبدان طبرستان، موسوم به «پادوسبانیان» بودند. این پیشینه، در کنار تربیت روستایی، به او نوعی دوگانگی خاص بخشید؛ ریشه در تاریخ و اصالت ایرانی، و در عین حال ذهنی آزاد و معترض در برابر سنتهای خشک شعر فارسی. شاید همین ترکیبِ «اصالت و عصیان» بود که نیما را به نقطهای رساند تا بتواند طرحی نو دراندازد.
از «افسانه» تا آزادی در وزن و قافیه نیما نخستین گام جدی خود را با سرودن منظومهی «افسانه» برداشت؛ اثری که پایان شعر کلاسیک و آغاز شعر نو فارسی بود. او وزن و قافیه را از قید تکرار آزاد کرد و ریتم طبیعی زبان را جایگزین وزنهای قراردادی نمود. اما کمتر گفته شده که نیما پیش از آن، مدتی طولانی در قالبهای سنتی شعر میگفت و بهتدریج، در مسیر نقد و تجربه، به تحول رسید. این تغییر تدریجی نشان میدهد که «نوآوری» در نگاه نیما، نه طغیانی آنی بلکه نتیجهی سالها تأمل، تمرین و شکستن مرزهای ذهنی بود.
عشق و تنهایی در زندگی شاعر
در زندگی شخصی نیما نیز، ردّی از عشقهای نافرجام و تنهایی عمیق دیده میشود. روایتهایی وجود دارد از علاقهاش به دختری روستایی در جوانی که هرگز به وصال نرسید. این تجربههای عاطفی بعدها در شعرهایش به شکل حسرت و جستجوی جاودانگی نمود یافت. نیما در دفتر یادداشتهایش نوشته است: «من از میان همه مردم تنهایم، اما صدایم از دل همان مردم میآید.»
بازخوانی نیما برای امروز
شناخت دوبارهی نیما تنها بازگشت به گذشته نیست. در زمانهای که زبان و هویت بومی در معرض فراموشی است، نگاه نیما به زبان مادری و پیوند با طبیعت، بیش از همیشه معنا دارد. او شاعری بود که از دل خاک برخاست و از آزادی انسان در بیان و اندیشه سخن گفت. امروز، سالروز تولد نیما یوشیج نه فقط یادآور آغاز شعر نو، بلکه یادآور ضرورت «آزاد اندیشی، بومیاندیشی و انسانگرایی» در ادبیات معاصر ایران است.
تهیه و تنظیم: تحریریه فرهنگ و هنر پایگاه خبری آیین باور
کدخبر: 3303
تعداد بازدید: 1683