تعزیه و عناصر نمایشی در ایران
برخی پژوهشگران، پیشینه تعزیه را به آیینهایی چون مصائب میترا، سوگ سیاوش، و یادگار زریران باز میگردانند و برخی پدید آمدن آن را متأثر از عناصر اساطیری میان رودان، آناطولی و مصر، و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانههای تاریخی در فرهنگهای هند و اروپایی و سامی را در پیدایی آن کارساز دانسته اند.
آیین باور – قلم زدن در زمینه تعزیه کار آسانی نیست. تخصص می خواهد و تجربه شخصی. پس از چند دوره گپ و گفت با تعزیه گردانان ،تعزیه خوان ها ،هنرمندان هنرهای نمایشی، مطالعه و خوانش مطالب متفاوت آنچه را یافته ام به صورت خلاصه در اختیارتان می گذارم .
در زمینه هنر نمایش می توان ادعا نمود که این روحیه قبل از اسلام به شکلی روشن در میان ایرانیان پیدا شده بود ، همان روحیه حماسی ، مذهبی که در قالب شبیه و حماسه سازی سازی ( کین سیاوش ) خودش را نشان داده بود . این روحیه بعد از اسلام به دلیل ارادت خاص ایرانیان به اسلام و خاندان اهل بیت ،خود زمینه ساز شکل گیری و تکامل شکلی مقدس از هنری ، بنام تعزیه شد . هنری که ضمن ترکیب با عناصری چون نوحه خوانی ، نقالی دسته گردانی ، موسیقی و … به صورت یک درام انسانی و مذهبی ساختار خاص خودش را پیدا کرد .پس طبیعی است که تعزیه با محتوائی غنی و فرم و قالبی که در دنیا یگانه است ، نه تنها از جایگاهی ویژه در فرهنگ نمایشی ما برخوردار باشد ، بلکه به عنوان سمبل هنر نمایش ایرانی به جهانیان معرفی شود . عامل اعتقاد ، مذهب و هنر در به وجود آمدن تعزیه بسیار تاثیر داشتند ، لذا باید تعزیه را “هنر نمایش ایرانی” نام نهاد که در هیچ یک از کشورهای نه تنها همجوار ، بلکه اسلامی نیز نمی توان مشابه آن را سراغ گرفت . زیرا ملیت ، تمدن و مذهب که از ترکیب آنها روح ملی شکل می گیرد .
عناصر تعزیه
عناصری که تعزیه را در خود جایگزین نموده اند ، بی شمارند ولی اساسی ترین آنها عبارتند از دسته روی ، سینه زنی ، مقتل خوانی ، روضه خوانی ، نوحه خوانی ، شمایل گردانی و … عناصر نمایشی تعزیه از دید محققین به یک جریان هنری همانند طبیعت می ماند که از عناصر گوناگونی تشکیل شده است عناصری که نبود هر یک از آنها هماهنگی لازم را از بین نمی برد ولی ترکیب آنها با هم زیبایی و هماهنگی خاصی را به وجود می آورد هر چند هر یک از آنها تاریخ پیدایش جداگانه ای دارند ، ولی به شکل ماهرانه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند .تعزیه خوانی در ابتدا یک حرکت ساده بود که به مرور پیچیده شد .
تعزیه عامل وحدت و ساختار شکن طبقات اجتماعی
به دنبال روضه خوانی عناصری چون نسخ تعزیه که بر اساس مقتل توسط محتشم کاشانی سروده شده است توانست به سیر تکاملی خود دست پیدا کند از ویژگیهای دیگر تعزیه این است که تماشاگر هم جزو اجزای تشکیل دهنده نمایش تعزیه به حساب می آید . در محل تعزیه جایگاه مخصوص وجود ندارد . فضا ، جائی است بنام “میدان تعزیه خوانی” یا” تکیه” که هر انسانی از هر طبقه و با هر پایگاه اجتماعی می آید و هر جا خواست می نشیند . حتی اگر یک فرد با نفوذ سیاسی ، مادی ، اجتماعی در مکانی بنشیند این دال بر آن نیست که او از این امکان می تواند بهتر ببیند.
موسیقی در تعزیه
اهمیت موسیقی آوازی در تعزیه چشمگیر است به گونهای که ایفاگران نقشها میبایست از دستگاههای موسیقی آگاه باشند تا اگر نقش آنها تغییر یافت، بتوانند در آواز معین بخوانند. در موسیقی تعزیه برای نقشهای افراد سختدل آوازهای متناسب با نقشهای آنها انتخاب میشوند مانند شمر که در نوا یا رجز و علیاکبر که در دشتی میخواندند. برای پیشگیری و آمادگی از جابجا شدن نقش ناگهانی، هر کس باید لحنها و شعرها دیگر نقشها را فرا بگیرد. گاهی کسی که نقشی را به شیوهای بهتر ایفا مینموده و از این رو، نام شخصیت اصلی تعزیه، لقبی برای او در زندگی روزمرهاش باقی میماندهاست.
تعزیه خود حافظ و نگهدار موسیقی ایرانی بوده است و این مطلب را استادان بزرگی همانند استاد ابوالحسن صبا نیز مورد تایید قرار دادند . ایشان اشاره ای جالب در این مورد دارد مبنی بر این که تعزیه ، موسیقی ما را حفظ کرده است .
با موسیقی ، تماشاگر به مفاهیمی از قبیل رزم ، میدان جنگ، حزن خوانی ، عو ض شدن صحنه ها ، رجز خوانی ، حریف خوانی ، و … پی می برد . موسیقی است که ذهنیت تماشاگر را از نظر روانی مهیای صحنه ها می کند . وقتی طبل شهادت نواخته شود ، طبیعتاً تماشاگر خبر شهادت را دریافت می کند . جدای از موارد فوق تعزیه خوانان باید موسیقی را به شکل اصولی بدانند آنها باید در دستگاههای” آواز ایرانی” بخوانند تا بتوانند آن احساس ناب را در ذهن تماشاچی به وجود آورند . اقبال آذر و استاد صدیف از نوادر آواز و موسیقی ایران، تعزیه خوان بوده اند. با موسیقی احساس معنوی در فضای تعزیه جاری می شود و پالایش روحی بوجود می آید . حتی در بعضی از شعرهائی که شبیه خوانها می خوانند نام سازهای موسیقی بطور صریح و مستقیم بیان شده است .
مغنی کجائی طبل ساز کن دم نی به نظم هم آواز کن
بیار و بیار آن دف و تار را غزل ساز آهنگ مزمار را
ساز اصلی تعزیه طبل است برای مثال طبل جنگ ، طبل ظفر ، طبل کوچ ، طبل بشارت ، طبل شکست و از آلات موسیقی دیگر که در تعزیه استفاده می شود می توان دهل ، سنج ، نقاره، قره نی و شیپور را نام برد که به تناسب امکانات گروهها و موقعیت آنها در تعزیه بکار می رود .
نقش لباس و رنگ در تعزیه
نماد و نشانه های تعزیه در لباس و ابزار تجلی پیدا می کند و به صورت کد و علامت غیر گفتاری اجراها به کار می رود . رنگها معرف روحیات و کردار اشخاص تعزیه هستند و این ترکیب پر معنی رنگ ، از علم گرفته تا خیمه گاه و لباسها وجود دارد . برای مثال ، ( الم ) و خیمه گاه لشکر اولیاها به رنگ سبز و اشقیا به رنگ سرخ است و یا لباسهای قرمز با رنگ تند و اسب سیاه از آن اشقیا است و اسبهای سفید و لباسهای سبز از آن اولیا .به عنوان مثال راوی می گوید :
جنت سیاه پوش شد همچو زلف حور طوبی چرا خمیده و کوثر در آذر است
از دوده آه کیست افق باز قیرگون وز خون ، رخ شفق به عزای که احمر است
رنگ سبز بیانگر تعلق به رسول خدا و نیز رنگ قرمز بیانگر خون و بی عدالتی است که بر شیعیان رفته و سیاه نماد عزاداری همیشگی شیعیان برای امام حسین و سفید سمبل آمادگی شیعیان برای شهادت و فداکاری در راه خداست . بر اساس این کلیت است که شخصیت های منتسب به هر گروه ( اولیا و اشقیا ) از رنگ و لباس خاصی استفاده می کنند .
تعزیه گردان یا معین البکاء
ضمن اینکه نقش کارگردان را با تعابیر امروزی به عهده دارد،پخته ترین و آگاه ترین فرد در تعزیه است ، به همه زیر و بم ها نه تنها اجرائی بلکه روحی و معنوی اثر و شرایط مکانی آن آگاه است . ( در قدیم پیش از شروع نمایش ، معین البکاء همانند راوی وارد صحنه می شد به یاد تشنگی امام حسین علیه السلام در دشت سوزان کربلاء با ملاقه ای بزرگ و جامی آهنین در دست مقابل جایگاه تماشاچیان، آب در جام ریخته و به همه تماشاگران می نوشاند و بدین صورت نمایش را شروع می کرد.)
تعزیه گردان بعد از شروع تعزیه ، در همه جا حضور دارد . حرکت بازیگران ، نوازندگان و حتی تماشاگران را نیز تنظیم می کند . لوازم صحنه را جابجا می کند ، و حتی بعضی از این معین البکاءها کارشان ترمیم وقایع تعزیه و خارج کردن آن از حالت عوامانه و جنبه نمایشی دادن به آن است .
ناصر الدین شاه قاجار در کار تعزیه سعی فراوانی به خرج داد و شبیه خوانی و تعزیه را وسیله اظهار تجمل و نمایش و شکوه و جلال سلطنتش کرد . همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد نسخه های تعزیه عوض شد و پاره ای چیزها که هیچ ارتباطی به عزاداری نداشت با تحریف زیاد به تعزیه چسبانیده شد . مانند تعزیه امیر تیمور ، تعزیه حضرت یوسف ، تعزیه عروسی قاسم ، تعزیه عروسی دختر قریش ، ماجرای سلطان قیص ، قیصر روم و …
در زمان ناصر الدین شاه تعزیه با توجه به مضمون و موضوع انواع مختلف پیدا نمود . بعضی تاریخی مثل تعزیه امیر تیمور ، برخی اخلاقی مثل عاق والدین ، بعضی شادی بخش مثل عروسی دختر قریش ، بعضی کمدی مثل تعزیه شست بستن دیو ، تعزیه ابن ملجم ، تعزیه حارث و بعضی طنز آمیز شد که در این تعزیه ها دشمنان پیغمبر و خاندان او مورد استهزاء و تمسخر و لعن و طعن قرار می گرفتند مثل تعزیه ابن ملجم ، در تعزیه های هجو آمیز دشمنان اهل بیت علیه السلام حتی از حیث لباس و قیافه و غذاخوردن مورد خنده و تمسخر بیننده واقع می شدند .
کدخبر: 228
تعداد بازدید: 4274